محل تبلیغات شما



و آنگاه که غم چون پرنده ی نابینای بی پروایی به سینه کوبیده میشود،تورا حس میکنم؛ تویی که هیچ گاه نبودی،نیستی و نخواهی بود.

من خود را در خود جمع میکنم و تو عاشقانه ، همانطور که دوست دارم مرا به آغوش میکشی.اشک میریزم و تو میگویی: خوبی؟» و من زار زار چون ابری پاییزی می گِریَم، بدون مکث و بدون سکوت.

شروع میکنی به خواندن غمگین ترین ترانه ی رابطه مان؛ همخوانی می کنم.گریه ام نا خودآگاه بند می آید.می گویی یکی دیگه اش»و ریتم ترانه را شادِ شاد میکنی. همچنان بین بازوانت هستم.لبخند می زنی؛ ذهنت را می خوانم از چشمانت: به خاطر لبخندم خوشحالی!

شروع می کنم به خواندن. صدایمان را که بلندتر شده ضبط میکنم برای تپش قلبم!می چرخی و می چرخانی ام! لذت داشتنت تمام وجودم را می گیرد.دقت که می کنم،دیگر نمیخوانی؛ حالا تو اشک میریزی و من میخوانم.عمیق تر می نگرمت! چشمانت، رنگ چشمانم را گرفته است.پیشانی ام را میچسبانم به پیشانی ات و آهسته تر از چیزی که حتی خودم هم بتوانم بشنوم، می گویم دوسِت دارم؛باور کن دوسِت دارم»و تو خیلی خوب پاسخم می دهی می دونم،منم» و آرام آرام در هم غرق می شویم.

 

 

 

 

 

مخاطبم، کسیه که اصلا نیست، کسی که هیچ وقت دیگه هم نخواهد بود جز تو ذهنم؛ اون کسیه که همیشه و همه جا با منه.تو شادیا، غما، کم آوردنا.

 

اون کسیه که تبسم رو مسخره نمیکنه، براش پدری میکنه طوری که هیچ کس بلد نیست.

اون کسیه که بودنش فقط تو خیال ممکنه.کسی که هیچ وقت فراموش نمیشه و فراموش نمیکنه.

 

 

اون کسیه که دوسش دارم و،دوسم داره!واقعیِ واقعی، کسیه که همیشه مال منه،برای همیشه و تا زمانی که قلبم میزنه کنار تبسمه و به محض قطع شدن نفس،برای همیشه دنیایی رو که کسی مثل خودش رو نداره  ترک میکنه.

به همین زیبایی!

 

دوسِت دارم، باور کن دوسِت دارم

 


من اگر نوشته بودم؛ میشدم متن های شاملو که از عشق لبریز باشم.

من اگر صدا بودم؛ میشدم تصنیف های شجریان که از آرامش پر باشم.

من اگر فکر بودم؛ میشدم ذهن دختری دیوانه که از شادی تهی نباشم.

من اگر گیاه بودم؛ میشدم سروی تنها تا همیشه سبز باشم.

من اگر سنگ بودم؛ میشدم دماوند تا استوار و مقتدر باشم.

من اگر خانه بودم؛ میشدم خانه ای کاه گلی در روستا که تشریفاتی از سادگی داشته باشم.

من اگر دست بودم؛ میشدم دست مادر تا چاشنی مهربانی داشته باشم.

 من اگر پا بودم؛ میشدم پای پدر که همیشه در تلاش باشم.

من اگر آغوش بودم؛ میشدم آغوش خواهر تا پر از امنیت باشم.

من اگر چشم بودم؛ میشدم چشم خواهرزاده تا پر از زیبایی باشم.

اما حالا من؛ منم: پر از عشق، آرامش، شادی، طراوت، اقتدار، سادگی، مجبت، کوشش، امنیت و پر از زیبایی.من منم!

--------------------------------------

 

 

این یکی از موضوعات انشا امتحان ترممون بود،معلم امسالمونو کامل نمیشناسم نمیدونم نمره بده یا نه! اما مهم نیست چون این متنمم مثل نود و نه درصد متن هام حرف دلم بود، و من سر امتحان به این رسیدم که من، واقعا منم!

کاش امروز نمیدیدمت پسر.

 

آخه میدونی،خیلی رو مخی، اعصابمو به هم میریزی.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها